سلنا عشق مامان و بابا

خرداد93

1393/5/31 9:49
نویسنده : سبحان
82 بازدید
اشتراک گذاری

دختر خوشگلمو اول خرداد بردیم درمانگاه وزن3850 قد54 دور سر36. 3/3 رفتیم شیراز واسه عروسی دایجان علی خرید واسه دخترم یه لباس مجلسی آبرنگی وجوراب شلواری وشلوارک گلبهی خریدم.خالجان الهام  وخالجان سارا که مشهد بودن واسه سلنا  یه لباس وکلاه ویه ست بلوز شلوار سفید اوردن.11/3 روی صورت سلنا دونه های قرمز زد که هیدروکورتیزون براش زدم.12/3 جواب ازمایش غربالگری دخترم فاویسم داشت14/3 عمه سعیده اومد اقلید شبش بابا گوشی موبایل گلگسی اس 3 سامسونگ با مدارک ماشین باباشو گم کرد15/3 حنابندان داییجان علی16/3 عروسی داییجان بود وسلنا تمام مدت خواب بود/317 پاتختی.دخترم پاشومیندازه روی هم میخوابه صبا که از خواب پا میشه خیلی کوکه دوست داره باهاش حرف بزنیم اونم همش میخنده قربونش برمآرام22/3 باباگوشی هواویV700خرید شب حنابندون مسعود23/3 عروسی مسعود28/3 سلنا روبردم دکتر راسخ وزن4700 دورسر38 کولیک ایز شربت سرماخوردگی قطره بینی نوشت.29/3 اولین بار سلنا رو بردیم چشمه رسول الله.فداییییییییییییییییی داری

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)