ماه پنجم بارداری
دردونه ی من چند شب خوابتو میبینم خیلی حال میده٦/٩/٩٢رفتم درمانگاه چهارشنبه ٦١.٥کیلو شده بودم.چون شک داشتم که قبلا واکسن کزاز نزدم برام واکسن کزاز زدن. دخترم شنبه٩/٩/٩٢واست دراور خریدیم ویه سری لباس که عمه سعیده آورده بود گذاشتم داخلش.١٠/٩یکشنبه با بابایی واست ٢تا سی دی آهنگ خریدیم.بابا هم شب آهنگا رو واست میخوند اولین آهنگ ای گل من ای گل من ای دختر خوشگل من عزیز دردونه ی من ای گل گلخونه ی من تو دخنر ناز منی خوشگل و طناز منی.١١/٩/٩٢دوشنبه واست ٢سری بلوز و شلوار خریدم دائم تو رو تو لباسا تصور میکردم .عصر نوبت دکتر علی حسینی داشتم همه چیز خوب بود اما چون فردا ازمایش واسه کارم داشتم نباید شب از٨ به بعد چیزی میخوردم من...
نویسنده :
سبحان
13:28